فیلم: نشست شانزدهم شب یزد|ثبت جهانی یزد| دکترطالبیان |تیرماه 1398
...
به نام خدا
خیلی متشکر از اینکه به هر حال دعوت کردید که امشب در خدمتتان باشیم. یزد شهری است که برای ما میراثیها جزو آرزوهای ما است که وقتی میآییم اینجا، انرژی مثبت میگیریم و میرویم برای استانهای دیگر تجربه یاد میگیریم و تلاش میکنیم که خیلی از مزیتهای ملموس و ناملموس و معنوی اینها را تعریف کنیم و تلاش کنیم که خوبیهایی که وجود دارد، برای دیگران بگوییم که بتوانند بهرهمند شوند. خوشحالم که امشب در خدمتتان هستم و راجع به موضوع ثبت جهانی؛ البته از صبح ما یک جلسه ستاد راهبردی داشتیم خدمت عزیزان، که در استانداری بود و خیلی هم جلسه خوبی بود. بعدازظهر هم در دانشگاه یک نشست خیلی صمیمانه با کارشناسان و متخصصان و نخبگان دانشگاهی و دانشجویان بود که خیلی به نظر من دوباره قابل یادگیری برای بنده بود و خوشحالم که از زمانی که این بحث ثبت جهانی شروع شد، از قبلش یادم نمیرود، حتی اوایل آمدن من در معاونت، به یزد، گاهی بعضی از عزیزان ما خیلی اصرار داشتند که طرح رد شدن دو، سه خیابان را ما از داخل بافت داخلی یزد انجام دهیم. خیلی خواهش میکردند مشکلاتی که یزد دارد، شاید با دو تا این گذر عظیم میتواند این مشکلات حل شود، مردم با ماشین بروند در خانههایشان، مشکلات حل شود و یک مقدار راجع به ساخت و ساز به آنها اجازه دهیم طبقاتی را انجام دهند. فکر میکردند این مساله حل شود و با یک گفتوگویی که این چقدر ارزش دارد و میتواند در سطح جهانی مطرح شود، الحمدلله پذیرفتند و کار شروع شد و امروز تقریبا میتوانم بگویم حداقل در یزد تخریب عمدی که اتفاق افتاده باشد شاید من خبری ندارم، ولی حداقل در کشور هم با این روشهایی که وجود دارد، تخریب عمدی کمتر از دو درصد باشد. در یزد که تقریبا من گزارشی نداشتم و خوشحالم که این نهضتی که در حفاظت و مرمت شروع شده در یزد، به جایی دیگر هم سرایت کرده است. همین امروز صبح اول وقت تعدادی از این پروژههای مرمتی را دیدیم و البته گزارشهای مختلفی هم هست که علاقهمندی زیادی وجود دارد برای اینکه این فضا احیا شوند.
موضوع ثبت جهانی نه فقط به دلیل حفاظت از کالبد آثار تاریخی و خانههایی که ما داریم انجام میدهیم مهم است، بلکه به لحاظ محتوای پشت این، به لحاظ میراث ناملموسی که وجود دارد که همین امروز صبح هم شاهدش بودیم، خیلی خیلی اهمیت دارد. این برای جامعه محلی و برای مردم یزد خیلی اهمیت دارد، ولی به لحاظ ایران خیلی بیشتر مهم است. به نظر من یک موضوع استراتژیک است و خیلی در موضوع امنیت ملی مهم است. از این جهت ما به آن بیشتر توجه میکنیم، به دلیل اینکه وقتی اتفاقات دارد میافتد، یک وفاق و وحدت و همدلی بین مسئولان و مردم به وجود میآید. الان پروندههای دیگری که ما داریم روی آن ها کار میکنیم، مثلا در غرب کشور که به هر حال کمتر توجه به آن شده، ولی در این دو سه سال گذشته ما در حوزه اورامانات[1] داریم کار میکنیم در کرمانشاه و کردستان، میبینیم مردم چقدر ذوق میزنند، چقدر همدل هستند، چقدر کمک میکنند، مشارکت میکنند، همان احساسی که به نظر من کمک میکند به یکپارچگی این کشور، به صلح بین اقوام مختلف کمک میکند، به ارتباطاتی که ما داریم، حتی رفتیم راجع به بحث اورامانات عراق الان داریم صحبت میکنیم که آنها بیایند یکپارچه با همدیگر بتوانیم این پرونده را انجام دهیم. بنابراین موضوع این اتفاقی که در یزد افتاده و برای ما خیلی اهمیت دارد، تجربهای که اینجا انجام شده، بهعنوان اولین شهر جهانی ایران، چون ما قبلش اصلا این تجربه را نداشتیم و شاید هم خطر کردیم برای اینکه شهری که زنده است و همه اتفاقات در آن صورت میگیرد، ما وارد این قصه شویم. البته من باید اذعان کنم که آن سال من اصرار داشتم که بیفتد عقب، بیفتد دو، سه سال دیرتر، ولی آقای سیدحسینی از معاون عمرانی استاندار بود و به ما اصرار میکرد همین امسال باید این را بگذاری در اولویت. هرچه میگفتم حتما ممکن است این پرونده دچار گرفتاری شود، ولی به خاطر اصرارهایی که داشتند و به خاطر خواستی که مسئولان یزد و مردم و اشتیاقی که ما در اینجا میدادیم، این خطر را کردیم و انجام دادیم.
البته این پرونده موقعی که رفت آنجا، دارای اشکالات اساسی بود و خیلی تلاش کردیم به لحاظ کارشناسی قانع کنیم اعضای کمیته میراث جهانی که یزد یک چیز منحصربفرد است و خوشبختانه بعد از 24 جلسه با 21 کشور عضو کمیته و سه تا دستگاه NGO مثل ایکوموس و دستگاههایی مثل ایکروم که کمک کنند و کارشناسان را قانع کنند که این انجام شود. به هر حال کار خیلی نفسگیر و سختی بود، برای اینکه ما تقریبا با کشورها لابی سیاسی نداریم. عزیزانی که با ما بودند در هیاتهایی که میرویم در این جریانات جهانی، میدانند که ایران خوشبختانه به لحاظ کارشناسی و فنی دارای پرستیژ است و خیلی یونسکو از این جهت به ایران احترام میگذارد و همیشه مواضعی که ما داریم، خیلی به راحتی بحث کارشناسیاش را میپذیرد، میپذیرد که ما میتوانیم خوب مدیریت کنیم، اگر یک کاری را پیشنهاد کنیم، میتوانیم کارهای فنیاش را به نحو احسن انجام دهیم و این خیلی باعث افتخار ایران است، وگرنه گروههای مختلف آنها با هم هستند. مثلا اعراب با هم هستند، معمولا با همدیگر قرار میگذارند. حالا اگر دو تا از آنها ناراحت باشند، به بقیه هم سرایت میکند و به ما رأی نمیدهند. یا مثلا آمریکاییها که تکلیفشان روشن است. حتی مثلا کشورهای فارسی زبان مشکلمان این است که خیلی متفرق هستند. بعضی از کشورها با کشورهای دیگر در ارتباط هستند. بنابراین ما اصلا سعی میکنیم وارد فضای سیاسی جهانی برای لابی نشویم. بیشتر از دید کارشناسی و معمولا با کارشناسان آن کشورها ارتباط داریم و کارشناسان این کشورها، ایران و مردم ایران و متخصصان ایران را خیلی قبول دارند و یزد را با اتفاق آراء و با سخنرانیهای خیلی جالب قبول کردند و هیچ وقت من یادم نمیرود آن روزی که روز شنبهای بود که یک دعوایی هم با اسرائیلیها داشتند که میدانید همان روز قهر کردند از یونسکو و خیلی بد و بیراه کردند و خیلی کارشناسان ناراحت شدند و از سیستم رفتند و یک دعوای مفصلی شد و بعد کار یزد بعدازظهر شنبه آخر وقت داشت شروع میشد که تا شروع شد، گفتند میگذاریم برای روز یکشنبه که روز تعطیل آنها بود، ولی جلسه ادامه داشت و روز یکشنبه تازه ما در کراکوف بودیم که شهری هم هست که بیشتر یهودینشین است، ولی وزیری که وزیر فرهنگ بود و رئیس کمیته بود، روز یکشنبه صبح شروع کرد و گفت خوشحال باشید، امروز میخواهیم با یک پروندهای شروع کنیم، با یزدی شروع کنیم که آن روحیه تسامح و تساهل در آن وجود دارد؛ ادیان مختلف الهی سالها مسالمتآمیز در کنار هم بودند. از این خاطره بد دیروز خیلی ناراحت بودند و آن روز را با شادی با یزد شروع کردند. خیلی افتخار بزرگی بود، بهویژه برای ما که در جلسه بودیم و واقعا خیلی از عزیزان در هیات اشک شوق ریختند و بعد شروع از تصاویری که انصافا ایکوموس به خوبی انتخاب کرده بود و این چهره یزد و این مردمش و این پویایی و زندگیای که در شهر یزد بود و این تصاویری که از چشمانداز بسیار بسیار استثنایی اتفاق افتاده بود. از گنبدها، منارهها، بادگیرها، واقعا این چشمانداز را که ما را نشان ما میداد، ما متوجه میشدیم که چقدر نیاکان ما خدمت کردند به این سرزمین و چه گوهرهایی را از این گِل ارزان و این خاک در دسترس، این کیمیاگری را یزدیها انجام دادند. حالا بماند از زیر زمین و قنات و موضوعات زیرساختهایی که اینجا وجود دارد که آنها هم خیلی ارزشمند است؛ و اینها را توضیح میدادند و انصافا معیارهایی را هم انتخاب کردند که امروز ما، بهویژه جامعه مهندسی، بهویژه معماران و شهرداران به آن احتیاج داریم. یعنی معیارهایی که گفتوگو دارد میکند که چگونه این تعامل بین زندگی، شهر و طبیعت صورت میگیرد و این معیار پنج بود که ما تقریبا در شهرسازی و معماری جدید هیچ وقت به آن توجه نمیکنیم. مصالح و غیره را همیشه وام میگیریم از جاهای مختلف و میآوریم اینجا، معماریهایی که برای ما نیستند را میسازیم، چهره شهر را مخدوش میکنیم، انسان از آن انرژی مثبت نمیگیرد، در صورتی که در این خانه ایرانی که الان نشستیم، همهاش انرژی مثبت است. ما غافل شدیم از تاریخمان. این معیار دارد میگوید باید برگردید و یک مقدار سابقه تاریخیتان را بشناسید و بدانید کجایید. درسهای نیاکان ما به ما دادند که ما میتوانیم ادامهدهنده آن باشیم. کسی نگفته که در گذشته بمانیم، حتما با خلاقیت باید ادامه این را بدهیم، ولی بدانیم که ما خودمان صاحب الگو هستیم، صاحب درسهای بزرگی هستیم، بیش از 10 هزار سال سابقه زیست در این کشور وجود دارد، تجربههای زیادی کردیم، اگر بچههای ما وصل باشند به این درخت تاریخ، حتما بدانید با این تکانهای روزگار هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد.
زمانی که در کشور موضوع اقتصاد مقاومتی خیلی مهم شده بود، من همیشه یاد یزد میافتادم و این شهرهای عزیز ما، این شهرهای فلات مرکزی که ما همه اقتصاد ما در آن بوده؛ ما باید دنبال همین الگوها باشیم که این کار را ادامه دهیم. یا معیار سه که موضوعش تکنولوژی معماری است، موجبش این خلاقیت و این الگوهایی که سنتهای فرهنگی ما در آنها حضور دارد، به هر حال معیارهایی هستند که به روشنی آن چیزی که امروز دنیای مدرن ما در ایران به آن احتیاج دارد و به همین خاطر همیشه من خوشحال بودم که شهر یزد میتواند نه فقط یک پایلوت کشوری باشد، نه به لحاظ ثبت، به لحاظ آن نوع برخورد با این مرکز تاریخی که کشور از آن یاد بگیرد. بنابراین خیلی امیدوارم که انشاءالله به الگوهای خیلی خوبی برسیم، همیشه هم موضوع این نبوده که ما چند هکتار را بهعنوان عرصه گرفتیم یا حریم، موضوع ما کل شهر تاریخی است.
امروز جناب آقای شهردار فرمودند این موضوع بافت تاریخی را نگوییم، بگوییم شهر تاریخی، منظور از شهر تاریخی هم فقط این بخش مرکزی نیست، این شهر جدید هم جزو تاریخ یزد است، یعنی ما تاریخ را از این یک لحظه قبل شروع میکنیم. همین امروز ما پروندههایی داریم و در فهرست میراث ملی داریم ثبت میکنیم، خیلی از آنها ممکن است جدید باشد، ممکن است کسی اثری خلق کرده باشد که واجد شأن ملی باشد، در فهرست قرار میدهیم. بسیاری از این آثار را ما الان یا بخش صنعت هستند، یا مدرن هستند، یا آثار جدید هستند، حتی از معمارانی که جدید انجام دادهاند، آثاری را در فهرست قرار دادیم یا کسانی هستند که شخصا حامل میراث ناملموس هستند، اینها را ثبت میکنیم، بنابراین فهرست آثار ملی ما جنبههای مختلف گرفته است. این نشاندهنده این است که تاریخ از لحظه پیش شروع میشود، مهم این است که ما چقدر در مسیر تاریخ قرار داریم و اینکه چگونه تجربههای گذشته را گرفتیم، ارزشهای گذشته را گرفتیم، یک ارزشهایی به آن اضافه کردیم و بعد ادامه دادیم.
اگر ما در راستای فرهنگ کشور مسیر را جلو ببریم، حتما بدانیم درست است. اگر در خلاف فرهنگ کشور مسیر را جلو ببریم، حتما بدانیم که این ناپایدار است. نمونههای مختلفش هم هست. بسیاری از شما این تجربهها را داشتید و دیدید. بسیاری از آدمهای مهم و مشهور ما، معماران ارزنده ما که متاسفانه بعد مثلا در یک جایی طرحی به آنها دادهاند، ولی غفلت کردند از تاریخ، حتما بدانید که کارش کار ارزندهای نبوده است. بنابراین خوشبختانه این پویایی و این همگرایی و همدلی بین یزدیها خوشبختانه خیلی خوب وجود دارد، بین مسئولانش و غیره. البته شاید در درون منطقه شما این احساسها را نکنید، برای اینکه شما مثل ماهی هستید که در آب هستید و قدر آب را نمیدانید، ولی ما که در بیرون هستیم، شاید این منظره را بیشتر حس کنیم. شاید اختلاف سلیقههای جزئی اینجا وجود داشته باشد، ولی اصلا مهم نیست و این خیلی طبیعی است و امروز هم در جلسات اختلاف کارشناسی وجود داشت، ولی اصلا مهم نیست. مهم این است که این گفتوگوها شروع شده و این کارها انجام میشود. در دنیا هم بسیاری تجربههای ناموفق و موفق داشتند، ولی همیشه با آنها صحبت میکنیم، میگویند ما با گفتوگو حلش کردیم و مدام ما فکر میکنیم این کارهای خوبی که انجام دادند، چگونه انجام شدهاند. برخیهایشان به من میگفتند 20-15 سال با مردم نشستیم، گفتوگو کردیم، به نتایجی رسیدیم و بعد از آن نتایج را ادامه دادیم.
بسیاری از این کارهای مرمت شهری که در دنیا اتفاق افتاده و بهویژه پروژههای پرچمدار اروپا که در کتابها مینویسند، بیشترشان را میگویند حاصل زمان طولانی 15 تا 20 سال است، بنابراین داستان مشکلاتی که در گذشته داشتیم، یک فرآیند بوده، اینکه خانوادههای مفاخر یزدی کمکم مرکز تاریخی شهر را ترک کردند و با سیاستهای غلط ما رفتهاند به حاشیه شهر، در آپارتمان و بناهای جدید، حاصل یک فرآیند طولانی است؛ یک فرآیند طولانی دوباره نیاز است که یواش یواش برای جاهایی مثل یزد پیش بیاید که انشاءالله وضعیت، وضعیت ایدهآلی باشد.
بحثهای فنی زیادی راجع به این موضوع وجود دارد، توصیههایی که در سند جهانی آمده، البته این را من خدمت شما بگویم؛ تمام این برنامههای مدیریتی و موضوعاتی که وجود دارد، نوشته خود شما و ما در داخل کشور است. اینطوری نیست که اگر برنامه فرهنگی برای ما انجام داده باشد، وجدانا اینطوری نیست، تمام اینها حاصل گفتوگوها است، ولی متدولوژی بله؛ در حوزههای جهانی باید یک متدولوژی خاص وجود داشته باشد، چارچوبهایی وجود داشته باشد که یک کاری ارائه میکنیم، ولی هرچه در برنامه مدیریت نوشتیم، حاصل گفتوگو و خرد جمعی است که ما اینها را آماده کردیم، دادیم، اینها آمدند و کنترل کردند، پذیرفتند و بعد هم قرار شده به این تعهدات ادامه دهیم.
خوشبختانه جریان سرمایهگذاری در حوزه بافت تاریخی یا مرکز شهر تاریخی یزد خیلی نسبت به گذشته بهتر شده است. ما الان یک مقدار نگرانیمان این است که مرمتهایی که دارد انجام میشود، مرمتهای اصولی و علمی باشد. اگر ما یک مقدار اعلام نگرانی میکنیم، برای اینکه بتوانیم نظارت بهتری بکنیم. امروز روزی است که ما بتوانیم نظارت بهتر انجام دهیم، نظارت علمی. همین امروز ما تصمیم گرفتیم، شاید نهاد دانشگاهی به ما کمک بکند، اساتید، کسانی که تجربه دارند و دستاندرکار هستند، برای نظارت بر مرمتهایی که میخواهد اتفاق بیفتد، به ما کمک کنند و حتی راجع به بحثهای حقوقی که هم حقوق شهروندی، حقوق افراد، حقوق سازمان میراث فرهنگی، حتی از آقای فاطمی خواستم شاید این موسسات حقوقی از بیرون به ما کمک کنند برای اینکه یک قضاوت درستتری راجع به این موضوعات اتفاق بیفتد. بنابراین ما دستمان 180 درجه باز است برای اینکه کمک کنیم همهگونه، ما هم بهعنوان نماینده جمهوری اسلامی هستیم بابت این کار. ممکن است فردا دولت تصمیم بگیرد این وظیفه را به دوش یک دستگاه دیگری بسپارد، ما باید با آنها همکاری کنیم. و الان پروندههایی که داریم انجام میدهیم، دستگاههای دیگر مجری هستند، ولی ما هماهنگکننده ملی هستیم با سطح جهانی، مثل همین جنگلهای هیرکانی که انجام شد. این خیلی مهم بود، مادر جنگل های اروپا است و شاید هم اگر بگوییم درختهای پهن برگی که وجود دارد در دنیا، میتوانیم بگوییم مادر این جنگل است در سطح دنیا. برای اینکه جنگلهای باستانی هستند بین 25 میلیون تا 50 میلیون سال قبل قدمت دارند و در یک دورهای که یخبندان میشود، خوشبختانه چون اینجا منطقه معتدل بین دریا و کوه و غیره است، این جنگلها میماند. بین دو میلیون هکتار جنگل هیرکانی است که البته ما خیلی حافظین خوبی نبودیم در این سالها؛ تا توانستیم ویلا ساختیم، تا توانستیم بهرهبرداری چوب کردیم، تا توانستیم خیلی بهرهبرداری غلط از این نعمت خدادادی کردیم و 13 سال هم هست ما داریم راجع به این موضوع تلاش میکنیم. البته همانطور که گفتم سازمان جنگلها، محیط زیست، مردم، دهیاریها همه همکاری کردند؛ ولی میخواهم بگویم همه متوجه شدند که چقدر این ارزش منحصربفردی است، تا جایی که حاضر شدند از منافع خودشان بگذرند، چوببری و اینها را قطع کنند، تنفس دهند به جنگل و ما توانستیم حدود 307 هزار هکتار دستنخورده را بیاوریم در پرونده بگذاریم. اتفاقا برای بحثهای طبیعی بیشتر این است که IUCN[2] نمیپذیرد. چون بحث محیط انسانی فرق میکند، ولی برای طبیعیها حتما دوست دارد که هیچ چیزی دست نخورد. حتی وقتی ما میرفتیم جنگل را میدیدیم که این چوبهای خشک افتاده بودند و دست نخورده بودند، اینها فوری اوکی میدادند و میگفتند این تایید است، برای خود این فعل و انفعال جنگل باعث میشود که این رشد کند و ما اگر این را هم انتخاب کردیم، برای اینکه تاثیر بگذاریم برای دو میلیون هکتار در آینده. اگر برای یزد این اتفاق افتاد، یکی از آرزوهای ما این است که تاثیر بگذارد به شهرهای اطراف خودش، تاثیر بگذارد به کشور. همین امروز بحث میکردیم راجع به میبد و اردکان و شهرهای دیگر که شاید بشود یک جوری با توجه به اینکه ما یک سهمیه داریم، بتوانیم یک نخ تسبیح مفهومی و معنایی پیدا کنیم یا تکاملی پیدا کنیم یا تجربیات پیدا کنیم و بعد بتوانیم این شهرها را با هم بهعنوان یک پرونده زنجیرهای مطرح کنیم بابت فلات مرکزی ایران و موضوعات مختلفی که انجام دادیم.
خوشبختانه علیرغم اینکه ما خیلی زمان را از دست دادیم. میدانید که اول انقلاب سه تا اثر از ما در فهرست جهانی قرار میگیرد. چغازنبیل، نقش جهانی و تخت جمشید. آن موقع خیلی سخت هم نمیگرفتند. دو صفحه کل متنش بود، دو صفحه با یک نقشه، با یک پلان، هیچی نبود. اینها را همان موقع میبرند، بلافاصله هم ثبت میشود، یعنی اگر همان موقع ما 10 تا هم انجام میدادیم، میشد. سالهای بعد از انقلاب هم، یعنی اوایل دهه 60 هم همینطوری بود، یعنی تعداد زیادی میتوانست ثبت شود. ما به دلیل جنگ تحمیلی و بعدش هم بازسازی بعد از جنگ، کسی به فکر این موضوعات جهانی نمیشد. شاید حق هم بود، برای اینکه وقت نبود بابت این کار. بنابراین 24 سال ما تقریبا هیچ پروندهای به یونسکو نفرستادیم، ولی با این وجود تلاش این خادمان کشور، تلاش کارشناسان و غیره باعث شد امروز ما بیست و چهارمین اثرمان را در فهرست جهانی قرار دادیم. آن وقت خیلی جالب است؛ آثاری که ما داریم، خیلی پهنههای وسیعی است برخیهایشان، مثل همین هیرکان که عرض کردم، مثل بیابان لوت، در واقع یک پهنه وسیعی را ما در فهرست قرار دادیم، چون وقتی وسیع باشد، به راحتی میشود ایراد از آن گرفت. مثل همین شهر جهانی یزد که دیدید یک جاهایی ایراد هم از آن گرفتند، درست هم میگفتند، نه اینکه درست نمیگفتند، ولی ما با کارشناسی ثابت کردیم که یک فرآیند داشته، الان فرآیند رو به جلو است و دارد اتفاق میافتد. یا مثلا همین پرونده قناتها و با آقای دکتر سمسار و مرکز قنات خیلی رابطه تنگاتنگی ما شروع کردیم. خیلی کار سختی بود؛ از حداقل 37 هزار قنات زنده، ما باید یکسری قناتی که منحصربفرد است، خودش باعث یک توسعهای در سرزمین شد، باید انتخاب میکردیم که 11 تا قنات انتخاب کردیم که یکی از آنها قنات زارچ اینجاست که البته آقای دکتر و همکارانشان خیلی مطالعات کرده بودند که بیش از 80 کیلومتر بالاخره طولش است. طولانیترین قنات جهان؛ این جایگاه کشور در سطح جهانی را دارد نشان میدهد، بنابراین وقتی که ما جایگاهمان در سطح جهانی معلوم شود، مسلما در امنیت ملی خیلی اثرگذار است. همین الان با تخاصمی که با آمریکا و آن مناطق اتفاق افتاده، میبینیم بالاخره رئیس جمهورش مرتب میگوید با یک کشوری روبرو هستم با یک سابقه تمدنی؛ این معرفی ایران است.
ما اگر آن شناسنامه و آن پشتوانه را نداشته باشیم، به راحتی در دیپلماسی فرهنگی و امنیتی جهانی نمیتوانیم این حرفها را بزنیم، ولی ما میگوییم یک چنین ملتی هستیم، با این صلح، با این همراهی، این هم سابقه ما است، جنگطلب نیستیم، و به آن ها اشاره میکنیم شما نگاه کنید و این شما هستید که دارد این اتفاقات میافتد. و کشورها واقعا میپذیرند، به همین خاطر تقریبا همهشان اگر در ظاهر ندانند، ولی در درونشان این کشور را قبول دارند و میبینید تلاش میکنند که پشتیبانهای مختلفی کنند، هرچند اگر موفق نباشند. این نشان دهنده جایگاه کشور است. یا یک قناتی را ما از دوره هخامنشی، قنات قصبه را داریم که مادرچاهش بیش از 300 متر عمق دارد. هزار سال پیش ناصرخسرو راجع به این قنات میگوید. ما همچنین سرزمینی داریم که هنوز هم این نعمت خدادادی دارد این سرزمین را سیراب میکند، هنوز هم منطقه جنوب خراسان که غیر از سال گذشته، شاید 18-17 سال خشکسالی بوده، ولی تراز آب تقریبا میتوانیم بگوییم خیلی تفاوت نکرده است. این نشاندهنده خلاقیتی است که این مردم در طول زمان داشتند و ما باید اینها را بشناسیم.
من یادم است، حالا آقای دکتر سمسار هست، یک روز آقای دکتر سمسار میگفت یک عدهای در دوره گذشته دنبال این منابع آب قنات بودند که آنها را هم با پمپ بکشند بیرون، که روزگاری که آن ها سر کار هستند سریع استفاده کنند و آب به مردم برسانند، ولی بعد خشک شود، معلوم نیست چه است و چه بشود، در صورتی که قنات یک چیزی است که در سرزمین ما قدمت و تاریخ دارد. بالاخره در بحث جنوب خراسان ما از روی سفالها متوجه شدیم که اینجا این قنات مربوط به دوره هخامنشی است، دلیلش هم این است که سفال هخامنشی،در دوره استقرار هخامنشی وجود دارد، پس نشاندهنده این است که حتما باید آب میبوده که اینها میتوانستند زندگی کنند، بنابراین قنات برمیگردد به این دوره. و با چه تکنولوژیای آن زمان صاحب یک چنین دانش بودهاند. ما باید این دانش را بدانیم که بتوانیم بگوییم چگونه این سرزمینی که همیشه دعا میکردند؛ بالاخره در دعای داریوش است که از اهورا مزدا میخواهد که این کشور را از سه چیز برهاند. میگوید اول از خشکسالی، از دشمن و از دروغ. و این سه وجود داشته که راجع به آنها صحبت میکند. بنابراین این خلاقیتها آنجا به وجود میآید. بنابراین یک پرونده خیلی سخت و وسیعی راجع به قناتها داشتیم. قناتها را هم که دیگر میدانیم این وضعیتی که ما داریم، خیلیها رعایت نمیکنند، در بستر رودخانه چاه میزنند، میسازند و غیره، حالا ما باید میرفتیم بهترینها را انتخاب میکردیم؛ هم به جهت زمان تاریخی، هم به جهت اهمیتش و هم به جهت سلامت میدانی. این اتفاقی که در یزد افتاد که همه کمک کردند؛ عوامل مخدوشکننده را سروسامان دهند مسیرها را، مرمتها را جلو بیندازند، همه کمک کردند، این کار خیلی خیلی بزرگی بود. اگر همه با هم نبودیم، حتما این اتفاق نمیافتاد. یا پرونده دیگری ما داریم راجع به باغ ایرانی که خوشبختانه دو تا از این باغ در یزد است؛ باغ مهریز و باغ دولتآباد و من میخواهم اینجا بگویم گاهی وقتها راجع به بادگیر صحبت میکنیم. بلندترین بادگیر جهان در یزد، در فهرست جهانی همان موقع که دولتآباد یزد شد، ثبت شد. اگر موضوعی وجود دارد، راجع به دانش بادگیر است، راجع به موضوع میراث نالموس. یا همین یزد یکی از معیارهایش این آسمان اینجاست، خط آسمان اینجاست، بادگیر و گنبد و مناره و چشماندازی که پهنه طبیعی که وجود دارد.
بنابراین راجع به باغ ایرانی هم ما 9 تا باغ را انجام دادیم که خیلی کار سختی بود که چطوری از باغ پاسارگاد شروع شود و بعد بیاید به باغاتی دیگر برسد. این نشاندهنده این است که کشور هم به لحاظ غنی بودن موضوعات و هم به لحاظ مفاهیم و معناهایی که وجود دارد، همچنین هم به لحاظ کارشناسی در سطح خیلی خوبی در سطح جهانی است که دارد وارد یک چنین ریسکهایی میشود. یا الان ما داریم یک پروندهای را کار میکنیم راجع به کریدور و راهآهن که تعداد زیادی شهرها را به هم بپیوندد. این کریدور شامل همه آثار تاریخی میشود، یعنی آثار طبیعی، منظر فرهنگی، آثار فرهنگی که وجود دارد، یعنی همینطور شما از خوزستان بیا شوش و چغازنبیل. حالا درست است ثبت هستند، ولی اینها کمک میکنند. تا همینطور برویم به آبشار بیشه و روستاهای خیلی خالصی که آنجا وجود دارد، پلهای تاریخی، تکنولوژی، خود مسیر قطار که خیلی در موضوعات مختلف راجع به آنها زیاد گفته شده، قصههای زیادی راجع به آنها وجود دارد، جادهسازیهایی که از تجربه هخامنشیان آنجا استفاده شده، تونلهایی که از تجربه مقنیها خیلی بهره گرفتهاند. تمام این مستنداتش وجود دارد و فوقالعاده جالب است. یعنی همه اینها دانشی است که مردم این سرزمین به وجود آوردهاند.
درست است که احتمالا کشورهای دیگر همکاری کردهاند، ولی این طراحها و استادکارها و کارگرهای ماهر خیلی زحمت کشیدهاند. و اینکه در اطرافش یک منظرههایی وجود دارد که خیلیها آرزو دارند قشنگ معرفی کنیم، بشناسیم و بعد آنها را از بین نبریم. چشماندازهایی وجود دارد که نباید آلودگیهای صنعتی به آنجا بخورد. این یک موضوعی است که حتما خیلی ایراد خواهد داشت و همان موقع هم که شروع کردیم، میدانستیم این ایراد دارد و میتواند دچار ایراد باشد. یک دفعه میبینیم ما با یک جایی مثل یک بنا روبرو هستیم، چون همه بناها هم مشکلات خاص خودش را داشته است. این کار یک مقدار سریعتر میتواند اتفاق بیفتد، ولی وقتی با یک پهنههای وسیع شهر جهانی روبرو هستیم، این کار خیلی سختی است. انتظار هم نداشته باشیم که به هر حال میراث جهانی فقط میخواهد بگوید ما در دنیا همراهیم با شما. بیش از 192 کشور این معاهده را امضا کردهاند و همه اینها اینجاها را بهعنوان نقاط امن میدانند؛ البته یزد همیشه نقطه امن از نظر ما بوده، ولی بالاخره برای همین حس وجود دارد و اینکه ما میتوانیم از تجربیات کارشناسی دنیا بهره بگیریم. هر چیزی نیاز است، کافی است یک نامه بزنیم، چون یونسکو سازمانی برای یک حاکمیت نیست. بلافاصله میگذارد در سامانهاش، تمام کارشناسان جهانی هر کسی ایدهای دارد، میآید و کمک میکند، عین جریانی که ما در زلزله بم برایمان اتفاق افتاد، بلافاصله گذاشتیم در فهرست میراث جهانی و اتفاقا گذاشتیم در فهرست در خطر. به هر حال هر کسی هر کمکی از دستش آمد، برای آنجا کرد. حتی دیدید که برای شهر تعداد زیادی ساختمان اهدا شد؛ از ورزشگاه گرفته تا کمکهایی که برای ساختمانهای شهر انجام شد تا مسکنهایی که در همان لحظه قرار بود ضدزلزله درست شود و... خود این احساس همدلی با جریان جهانی، فارغ از حاکمیتهای سیاسی، خیلی خیلی اهمیت دارد.
ما موضوع فرهنگ را داریم. همین در یک دورهای که با برخی از کشورهای منطقه ما مشکلات سیاسی داشتیم، ما همیشه به این بزرگان یا مقامات عالیرتبه دولت میگفتیم ما داریم این کار را میکنیم. میگفتند شما کاری به ما نداشته باش، شما کار خودتان را انجام دهید. ما در همان دوره پروندههای مختلفی را در حوزه میراث ناملوس رفتیم و بستیم. همیشه به آنها میگفتیم همه اینها میگذرد، ولی نوروز یک میراث مشترک است بین ما که میماند و ما باید مدام به آن ارج بگذاریم و این تنوع فرهنگی که نوروز که خاستگاهش ایران است، به وجود آورده است. اگر نوروز مشترک را ما ثبت کردیم، حُسنش این است که هر جا نوروز برگزار میشود، شما یاد ایران میافتید، حتی نسلهای سوم و چهارمی که از ما در آمریکا و اروپا و جاهای مختلف دنیا، جنوب آسیا و غیره زندگی میکنند، وقتی نوروز را جشن میگیرند، نشاندهنده این سنتهای فرهنگی ایران است. خوشبختانه این سنتهای فرهنگی به قدرت در یزد وجود دارد. من همیشه به همه گفتم وقتی ایام عاشورا میشود، یزد کلا میشود حسینیه اباعبدالله(ع). یک حسینیه وسیعی است که دارد اینجا اتفاق میافتد. این فوقالعاده ارزشمند است، در موضوعات مختلف هم همینطوری است و خوشبختانه این حس وجود دارد و میبینیم که اکثر شما که حتی شهرهای دیگر زندگی میکنید، وقتی ایام عاشورا میشود، برمیگردند یزد مراسمشان را انجام میدهند. بلافاصله هم مرکز تاریخی که میتواند این مراسم را برجسته کند و این خاطرات را کنار هم بگذارد؛ حتما بخشهای جدید نمیتواند این انرژی مثبت و این فضای بسیار بسیار جالب و دلانگیز را و خاطرهای برای ما بگذارد. ما هم در شهرهای خودمان همینطور، زمان ایام عاشورا و تاسوعا میشود، میرویم همان جا و همان مسیرهای تاریخی را میرویم و نمیرویم بخشهای جدید شهر. میخواهم بگویم خیلی ارزشهای مختلفی پشت این شهر جهانی یزد نهفته است که الحمدلله شما بهتر از همه اینجا را حفظ میکنید و امروز هم در جلسه صبح و بعدازظهر صحبت شد. همه راهحلها از درون یزد و از طرف یزدیها برای حفاظت از اینجا به وجود میآید. حفاظت ما از مرکز تاریخی، منظور بستن و محدودکردن نیست، من اینکه ما در جهت تاریخ حرکت کنیم، هر خلاقیتی هم باشد، کاملا پذیرا هستیم، به شرط اینکه در مسیر تاریخ حرکت کند، چون دوره مدرن کاملا مسیرش را از مسیر تاریخ متاسفانه در یک جهاتی خارج کرده، ولی ما باید تلاش کنیم که خودمان باشیم و فرهنگ خودمان باشد و اگر آن اتفاق بیفتد، حتما ما هیچ محدودیتی در انتقال سنتهای فرهنگی در یزد نداریم. به هر حال خوشبختانه بزرگان و علما و مردم در کنار هم در یزد به همین صورت این حمایت جدی را از یزد داشتند. من از خانواده و جناب آقای صدوقی خیلی متشکرم که برای این موزه منطقه یزد که ما در این چند تا خانه داریم انجام میدهیم و ایشان دو تا از آن خانهها را در اختیار قرار دادند و انشاءالله حتما آنجا برجسته باید نام این خانواده عزیز را که خیلی خدمت کردند به یزد و به نظر من به ایران، حتما آنجا برجسته در موزه خواهیم کرد، این نشاندهنده نگاه بلند این خانوادهها و این مفاخر علمی و روحانی کشور ما هستند که من واقعا امشب خواستم این قدردانی ویژه را بکنم و این رویدادهایی که به نام مبارک این خانواده است، قدردانی کنم. ببخشید من زیادی صحبت کردم، تا همین جا کفایت میکند. خیلی متشکر.
یکی از هدفهای اصلی که امشب مزاحم آقای دکتر شدیم و آقای دکتر را دعوت کردیم، جدای از شخصیت علمی ایشان، جدای از نگاه میراثی ایشان، مسئولیت ایشان و اینکه دوست داشتیم از سخنرانی ایشان استفاده بکنیم، بیش از آن شاید بهانهای بود برای تقدیر و تشکر از ایشان. دوستان و عزیزان زیادی در ثبت یزد بهعنوان یک شهر جهانی تلاش کردند؛ چه از شهر خودمان یزد و چه از بیرون. از بیرون یکی از عزیزانی که بیشترین تلاشها را کرد، جناب آقای طالبیان بودند، جناب آقای وطنپور بودند که اگر یادتان باشد، در چند شب گذشته یزد اینجا با آقای یوکیلوتو خدمتشان بودند. جناب آقای دکتر جلالی، سفیر ایران در یونسکو زحمت کشیدند که اتفاقا برای امشب هم از ایشان دعوت کردیم که تشریف بیاورند. قرار هم بود که بیایند، ولی یک مشکلی برای همسرشان پیش آمده بود که عذرخواهی کردند، سلام به همه شما رساندند و عزیزانی در خود یزد، از خود یزد تلاش کردند. جا دارد یاد کنیم از همه آنها، تشکر کنیم از همه آنها. عمده آنها الان در مستر کار نیستند، در مسئولیت نیستند. یکی از آنها مرحوم عزیز جناب آقای خادمی از میان ما رفتند و در قید حیات نیستند. تشکر کنیم از جناب آقای سیدحسینی بهعنوان معاون عمرانی وقت، جناب آقای شرافت بهعنوان مدیر کل میراث فرهنگی، شورای شهر چهارم، بهویژه رئیس شورا در آن زمان جناب آقای حجتالاسلام آقای زارع، شهردار وقت آقای عظیمی، آقای ذاکرنیا بهعنوان معاون میراث، همه این عزیزان عزیزانی بودند که واقعا نگاهشان نگاه بلندی بود و تلاشهای آنها همانطوری که اشارهای هم کردند آقای طالبیان، باعث بر این شد که ما امروز به این نقطه برسیم و امروز سالگرد جهانیشدن یزد را گرامی بداریم و جشن بگیریم. امیدواریم مسئولانی هم که الان در مسیر کار هستند، بتوانند به قوت این راه را پیش ببرند، آرزوی موفقیت برایشان داریم.
یک دورهای بود اگر یادتان باشد، امارات دنبال ثبت بادگیر یزد بود. حرف و حدیث بود، یک نفر در این فضای مجازی و اینترنت یک نکتهای نوشته بود، هم قابل تامل بود و هم قابل تاسف. نوشته بود بهتر، بگذارید آنها بروند ثبتش کنند، حداقل حفظ شود این میراث، ما که از این میراث استفاده نمیکنیم، ما که در نگهداریاش تلاش نمیکنیم. این جای تاسف داشت. خوشحالیم که با همت این عزیزان، با همت این دوستان یزد به آن نقطه نرسید، قدر یزد دانسته شد و امیدواریم که بشود یزد جدای از میراث مادیاش که به ثبت رسیده، پشتوانه این میراث مادی، یک میراث معنویای دارد که اگر آن میراث معنوی، آن مردمان صلحجو، شما نگاه کنید در عالم سیاست معاصر، در گذشته همه طیفهایی که از یزد آمدند، ما چه در طیف اصولگرا، اصلاحطلب، سرآمدهای یزدی داریم. این نشان از روحیه همزیستی مسالمتآمیز یزدیها هست. ما این افتخار را داریم در شهر یزد که منادی گفتوگوی تمدنها از شهر بودیم. ما نهتنها با همدیگر، مردمانمان با همدیگر توانستهاند همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند، بلکه با طبیعت هم ما همزیستی مسالمتآمیز داشتیم. قنات، بادگیر، سبک معماری، اینها نمونههای همزیستی مسالمتآمیز اجداد ما و یزدیها با طبیعت است.
امیدواریم که نسل امروز، نسل آینده بتوانیم این فرهنگها را به یکدیگر منتقل کنیم، بتوانیم در حفظ آن ارزشهای معنوی که اهمیتش بیشتر از آن ارزشهای مادی است، موفق باشیم. وقت را بدهم به آقای دکتر طالبیان برای پاسخ به سوالات شما عزیزان. این تقدیر و تشکر قطعا از جانب دولتیها انجام میشده، و تا الان هم این کار شده، ولی من خودم، خانه فرهنگ صدوقی بهعنوان یک نهادی که سِمت رسمی و دولتی در شهر ندارد، بهعنوان یک شهروند وظیفه شهروندی خودمان دانستیم که تشکر کنیم از همه آن عزیزان، بهویژه آقای طالبیان برای یزدیهایی که زحمت کشیدند در این راستا، قطعا یک برنامهای خواهیم گرفت تا بدانند مردم یزد قدر آنها را میدانند. ارزش کار شما برای یزد بسیار زیاد بوده، شاید هیچ چیزی نتواند این ارزش را جبران کند. هدیه ناقابلی است، البته ارزشمند است از این جهتی که از یک هنرمند عزیزی یزدی، شهروند فرهیختهمان جناب آقای رهبران که فکر میکنم در مجلس هم حضور دارند. یک اثر هنری از ایشان است که با این شعر که «تو مگو همه به جنگند و به صبح من چه آید/ تو یکی نهی هزاری تو چراغ خود برفروز»؛ شما با ثبت جهانی، صلح را تضمین کردید برای یزد، یزد این ویژگی را داشت. من میخواهم این لوح را بیش از اینکه از مسئولان تقدیر کنم و این تابلو را، دعوت کنم از شهروندان یزدی. دیدم آقای پاسدار بهعنوان یکی از شهروندانی که سالها من میشناسم در بافت دارند زندگی میکنند، در جمع بودند. خود استاد رهبران اگر لطف کنند، تشریف بیاورند که این اثر هنری زیبایشان را خودشان تقدیم کنند.
خیلی متشکر. ما لایق این لطف و محبت نبودیم و یک خدمتگزاری هستیم برای یزدیهای عزیز. با این وجود خیلی خیلی ممنون، شرمنده فرمودید. این عزیز ما سوالی فرمود راجع به اینکه چه طرحهایی وجود دارد؟ شاید این سوال را آقای دکتر عباسی و آقای مهندس فاطمی بهتر یا آقای شهردار عزیز بهتر میتوانند توضیح دهند، ولی برخی از چیزهایی که من میدانم دارند کمک میکنند، اینکه اولا به هر حال یزد را بهعنوان معماری گلین میشناسند و موضوع فناوری خشت خیلی مهم است. اینکه ما چکار کنیم که این جریان تداوم پیدا کند و برای مهندسان ما خیلی غریب است این قصه و به همین خاطر در نظام مهندسی ما نیامده و شما یک بنای خشتی را ببری، هیچ مهندسی برای شما امضاء نمیکند. از عزیزان و بزرگان مهندسی کشور سوال کردم، گفت اصلا ما را بردند سراغ مصالحی دیگر و ما هیچ وقت روی مصالح وطنی کار نکردیم و درس نخواندیم، چون بتن را به ما دادند و ما یک استانداردی داریم و به سرعت میتوانیم کلکولیت کنیم، محاسبه کنیم، انجام دهیم. میتوانیم راجع به اسکلت فلزی این کار را بکنیم. یعنی این مصالح مدرن که وارد کشور میشود، بخشهای نظام مهندسی راجع به این درسها را هم میگیرند و انجام میدهند، ولی هیچ وقت برای اینکه ساختمان خشتی این تجربه جهانی که اینجا وجود دارد، حالا نه راجع به خشت، راجع به ساختمانهای چوبی ما هم همینطور. و من امروز میگفتم که ساختمانهای مثلا چوبی در شمال را میخواستند خانه بومگردی کنند، میخواستند تایید بگیرند که این سفتی دارد، امنیت دارد، رفته بودند سراغ نظام مهندسی، هزار تا چیز به او گفته بود که اگر او انجام میداد که دیگر آن ساختمان، ساختمان تاریخی نبود. بنابراین خیلی مهم است که در این زمینه ما کار کنیم و تحقیق کنیم. ما 100 سال رها کردیم، یک قرن رها کردیم دانش مهندسی خشت را. هرچه هم پیش بردند، استادکاران عزیز ما بودند که خوشبختانه هنوز هستند و این کار را ادامه میدهند.
هرچه مرمت و میراث فرهنگی کشور موفق است، بخشی از آنها مدیون این استاد بزرگوار هستند که من دستشان را میبوسم، به همین خاطر شاید یزد یک فرصت باشد برای ایران عزیز، نه فقط برای ایران عزیز تنها، برای منطقه فرهنگی ما، برای ایران منطقه بزرگ منطقه ایران که بتواند راجع به این موضوعات کار کند. یعنی واقعا از ازبکستان آمدند، سمرقند و بخارا و خیوه و اینها، مسئولانش چند وقت پیش در باکو، در کنفرانس من دیدمشان، دنبال مثلا بحث کاشی هستند، دنبال بحث مرمت مثلا آثار آجری و خشتی و چوبیشان هستند. این را ما خیلی میتوانیم کمک کنیم. شاید در واقع یزد یک کمک نهتنها به خودش، به ایران، بلکه میتواند به جهان و منطقه کند در این زمینه، بنابراین راجع به این موضوع باید کار کنیم. یکی از پروژههای مهم ما است که دانشگاه، مرکز تحقیقات ساختمان مسکن و در واقع میراث فرهنگی و شهرداری و کلیه کسانی که دارند کار میکنند، انجام میدهند.
موضوع بعدی؛ ما فکر میکنیم باید تمرین کنیم که برای مرمت شهری و حفاظت و جنبههای مختلفی که باید خدمات، از مهندسی گرفته تا خدمات عمومی که باید به شهر داده شود، واقعیتش این است که خدمت آقای مهندس هم برای شهردار محترم یزد توضیح دادم. همه جا شهرداری این مسئولیت را دارد. خوشبختانه من دیدم با نگاه بلند و با آن ظرفیتی که در حوزه خودشان است، گفتم من اصلا کل این موضوع و دبیرخانه راهبردی را میپذیرم و خیلی ما استقبال کردیم که این اتفاق بیفتد و ما بیشتر بهعنوان نهاد سیاستگذار و نظارت و کمککننده و البته موضوعات علمی و پژوهشی را بیشتر دنبال کنیم. بنابراین طرحها اینجا وجود دارد.
طرح ویژه یزد نه به لحاظ اینکه طرح ندارد، کلیتش روشن است، خیلی چیزهایش در پرونده نوشته شده، ولی طرح ویژه دیگر طرح تفصیلی و جامع نیست دوبُعدی نسبت به شهر نگاه کند، فقط به ترافیک و مسائل بیشتر مادی قصه ببیند. طرح ویژه یعنی اینکه همه جنبههای شهر را ببیند، یک کار بین رشتهای انجام دهد؛ حوزههای مختلف علمی با هم کمک کنند و بعد بتوانند یک طرح مناسب برای یزد به ما بگویند که چه کارهایی کنیم و چه کارهایی نکنیم. یک مقدارش نوشته شده، ولی کافی نیست، شهر خیلی پیچیدگی دارد و از همه مهمتر امروز هم آقای شهردار خیلی تاکید داشتند، رابطه این مرکز تاریخی و بخش دیگر شهر است که کل این میشود شهر تاریخی یزد و این انسجام چطوری انجام میافتد؛ خوب نیست یک شهر از مرکز تاریخی الگو نگیرد، حتما این نماهایی که خیلی در بخشهای جدید شهر هست و انسان اذیت میشود که چرا باید این معماریها اینجا وجود داشته باشد، حتما باید یک راهکاری برایشان دید؛ حداقل برای آنهایی که دارند تازه ایجاد میشوند. نمیگوییم عین چیزهای قدیمی کپی شود، کسی همچنین چیزی نمیخواهد، ولی حداقل نظام مفهومی و محتوایی که در یزد هست که میتوانیم استفاده کنیم و در این طراحیها بیاوریم. هیچ کسی نگفته یک ساخت و سازی حتما باید 60 درصد، 40 درصد باشد. این چیزهایی که ما قراردادی گذاشتیم اینجا در فلات مرکزی، حیات مرکزی و خیلی چیزهای دیگر میتواند حرفهای خیلی جالبتری داشته باشد. اینها موضوعاتی هستند که میتواند در طرح ویژه مطرح شود. البته خیلی کار سختی است، واقعیتش این است که مشاوری که ما بتوانیم به آن بسپاریم، هنوز پیدا نشده؛ شاید یک ترکیبی از دانشگاه و میراث و همین جماعتی که من گفتم، شاید بتواند بهتر این را مسئولیتش را گردن بگیرد یا در پایگاه یا در مرکز دیگری این کار را انجام دهد، ولی فرمولش را قرار شد انشاءالله همکاران، آقای دکتر عباسی و آقای دکتر شام به ما بگویید که چه روشی هست، بودجهاش در وزارت راه و شهرسازی دیده شده و ما هم مشارکت میکنیم در این قصه که تمام پلاک به پلاک تکلیفش روشن شود، گذر روشن شود، بخشهای توریستی روشن شود، اینطوری نباشد که بخشهای مسکونی یواش یواش کاربری عوض کنند، بخش گردشگری مستولی شود، اصلا همچنین چیزی کسی نمیپذیرد. باید کیفیت برای مردم و زندگی مردم باشد، بنابراین طرح ویژه باید این حرفها را بزند. این هم طرحی است که راجع به یزد وجود دارد. البته یک تمرینهای الگویی هم در زمینه میراث خشتی قرار است اتفاق بیفتد.
در حوزه قناتها باز طرحهایی وجود دارد. البته میدانم و شما هم میدانید که تولت امسال به لحاظ مالی خیلی در تنگناست و حتی این اوراقی هم که به ما وعده میدهند، گاهی وقتها به ما نمیدهند. مثلا سال گذشته ما اوراق داشتیم؛ چون دستگاه ما دستگاه اوستاکاری - کارگری هم هست و ما بیشتر حقوق میدهیم، ولی چون طرحهای عمرانی حقوق میگیرند، معمولا جزو حقوق نمیبینند، جزو طرحهای عمرانی میبینند. آخر سال همه این اوراق ما را لغو کردند و گفتند سیل آمده، حتی مناطق سیلزده ما را هم بودجهمان را به ما ندادند، یعنی در لرستان و گلستان و خوزستان هم این کار را نکردند، با اینکه ما هم آسیب دیدیم. کشور در یک فشاری قرار میگیرد. آنها هم حق دارد، به هر حال زندگیشان است، کشاورزی است؛ مال افراد را اول بدهیم، بعد اگر رسید، به فرهنگ بدهیم. فرهنگ را همیشه میگذارند آخر جدول. همین الان هم که دارند بودجهها را کم میکنند، دارند بودجه ما را کم میکنند و این مشکلات است، ولی با این وجود خدا را شکر نعمت فرهنگ بالاست و ما تقریبا بیشتر کارهایمان را انجام میدهیم. من الان که خدمت شما هستم، صبح هم عرض کردم، بیش از پنج، شش هزار پروژه مرمتی در کشور دارد کار میشود. به هر حال سفره فرهنگ است، مثل سفره اباعبدالله(ع) بلاتشبیه خیلی برکت دارد. شاید کمتر از هزار پروژه مشارکت میکند، آن هم مشارکت بین پنج درصد تا یک جایی هم 50 درصد. ما نمک روی آش هستیم، ولی واقعا حدود پنج، شش هزار توسط مردم، بخش خصوصی دارد انجام میشود. برای اطلاع شما؛ موزههایی که در کشور دارد انجام میشود، تقریبا بهطور میانگین هر هفته ما یک موزه ایجاد داشتیم، اکثرا هم موزههای خصوصی هستند. ما هیچ کمکی نمیکنیم، شاید بعضی جاها در حد یک کمکی در مشارکت با تجهیزات. میخواهم بگویم به هر حال این جریانی که درست شده، خودش هدفش را میداند، پروژههای با همکاری دستاندرکارانی که الحمدلله در شهر یزد کم نیستند؛ نخبگانش و فرهیختگانش. خیلی از کارشناسان و استادکارهای درجه یک ما یزدی هستند که جای دیگر هم کمک ما میکنند. به هر حال حضور دارند و این پروژهها را تعریف کردهاند. من بخواهم راجع به پروژههای دیگر بگویم، میدانم یک ردیفی از پروژه وجود دارد، برخیهایش ممکن است بودجه نباشد و انجام نباشد، بخشی از آنها در اولویت است و حتما انجام میشود. خیلی متشکرم.
مسلما راجع به گردشگری شما بهتر میدانید. یزد در گذشته در مسیر اصلی جذب توریست کشور در آن قسمت بالا نبود، ولی بعد از این اتفاق تقریبا امسال در صدر قرار گرفت به نسبت حتی شیراز و اصفهان که همیشه بود و آمارها اینطوری نشان میداد. و انصافا کسانی که به این منطقه سفر میکردند و برمیگشتند، گزارشهایی از اینکه بهترین خاطره را از ایران داشتند و همراهشان میبرند، فراوان داشتیم. بنابراین خیلی خیلی تاثیرگذار است. ولی اینکه این فرصت چقدر ممکن است تهدید باشد. کاملا درست است، ما هر دو را باید نگاه کنیم، به همین خاطر امروز یک مقدار راجع به این صحبت شد که بالاخره برای توریست یک مسیرهایی دیده شده، بحثهای فرهنگی وجود دارد، حتما باید بهتر مدیریت شود. اینها را باید به دقت همکاران من ببینند و شما که دستاندرکار این موضوع هستید، گوشزد کنید. اتفاقا زمانی که این پرونده نوشته شده، چهار تا موضوع همیشه مطرح بوده؛ یکی بحث تهدید گردشگری که هنوز هم به نسبت جاهایی که تهدید گردشگری داشته باشند، یزد را با این آمار بهعنوان تهدید محسوب نمیکنند. شاید شما مثلا یکی از شهرهای اسپانیا را مثلا بگویم بارسلونا یا ونیز تهدید گردشگریاش بالاست، چون خیلی جمعیت زیادی در یک زمان کمی آنجا حضور دارند و در کل سال. حالا ما ایام نوروز گاهی وقتها این ترافیک را داریم، آنها در کل سال، آن هم خیلی تعداد بالا و اصلا قابل قیاس نیست، یعنی ممکن است این دفعه میگویند مثلا 30 میلیون نفر بازدید داشته است. بنابراین این را در عدد تهدید نمیگویند، ولی در آینده ممکن است زیاد شود و شما مجبور شوید یک نظاماتی برایش ببینید.
تهدید دیگری که برای یزد وجود دارد، نه برای یزد، تقریبا برای کشور است، حالا ما داریم به یزد توجه میکنیم، مهم است. به هر حال وضعیت فاضلابی است که در شهر وجود دارد، ممکن است نشستها وجود داشته باشد در لایهها. همین امروز یکی از طرحهای پیشنهادی که آقای دکتر عباسی قبلا سفارش داده بود، یک مطالعاتی در وضعیت جمعآوری فاضلاب و غیره و نحوه توزیعشان، بحث ورودشان به قناتها و غیره، خیلی پروژه مهمی است و حتما ما در سطح ملی هم کمک مالی خواهیم کرد بابت این جریان که حتما این روشن شود. اتفاقا در این سرفصلهای میراث جهانی هست، در این چارچوب هست. این نشاندهنده این است که همه درگیر هستند. حتی در تهران، بخشهای غیرتاریخیاش هم درگیر هستند. تعداد زیادی میآیند و حضور پیدا میکنند، به هر حال آویزیهای مختلفی وجود دارد یا فعل و انفعالاتی که در زیر دارد اتفاق میافتد، باید ما حتما آگاه باشیم. حالا شاید این دو مهمترینش بودند، چیزهای دیگر هم معمولا مطرح میشوند، ولی یزد این تهدیدهای دیگر را خیلی خفیف دارد، شاید این دو تا بیشترین بودند.
بحث اینکه تکه تکه از توریستها میگیرند، شما راهنمای تور هستید، این برای فرنگیها هیچ است. من یادم نمیرود که رئیس کمیته میراث جهانی آمده بود تخت جمشید، از من پرسید چقدر ورودی شما است؟ من حساب کردم و یک دلار یا یک یورو میشد. گفت شما پول برای مرمت نمیخواهی؟ گفتم بله. گفت چرا شما یک دلار میگذارید؟ گفتم ایرانیها مجبوریم سوبسید دهیم، کمک کنیم. گفت شما برای هموطن خودت میتوانی این را کمتر بگیری، ولی ما هر جای دنیا برویم، یک خانه میرویم، 15 یورو میدهیم، 10 یورو میدهیم. بنابراین نرخهای ما پایین است. البته رفتیم مجوز گرفتیم که جاهای خیلی ویژه مثل تخت جمشید حداقل برای خارجی تا 100 هزار تومان جا داشته باشیم، ولی باز برای ایرانیها مجبوریم همان سه، چهار یا پنج هزار تومان را بگیریم. بنابراین اگر نرخ نبود، موضوع توضیحات است. بله، این انتقاد شما وارد است، ما باید حتما کمک کنیم و اطلاعات بیشتر به آنجا بدهیم و به هر حال همه جای دنیا هم باب است که یکسری مارکتی در اطراف آثارهای تاریخی میگذارند برای مردمی که باید معیشتشان از طریق اینها انجام شود که بعد حافظان میراث فرهنگی باشند. ما باید منافع به مردم برسانیم که مردم دوستدار میراث فرهنگی باشند. اگر دیدید جایی ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؛ منافع درست، یعنی آنها خدماتی میدهند و این منابع را میگیرند. اگر نتوانستیم این کار را بکنیم، ما موفق نبودیم. ما باید جامعه محلی که صاحب این آثار هستند، بتوانیم منفعتهای خیلی درست و فرهنگی به آنها برسانیم، به همین دلیل این کار را میکنیم. حتما کمک میکنیم که انشاءالله اطلاعات بیشتر، شما خودتان بهعنوان صاحب کار، بهعنوان یزدیای که دلتان میسوزد، هر جا هر نکتهای دارید، به ما بگویید این برنامهها را انجام دهیم. من از جانب آقای دکتر عباسی و آقای مهندس فاطمی میگویم سمع و طاعتا؛ آن بخشهایی که مربوط به میراث است را سریع انجام میدهم و این را میگذارم در اولویت یک و یک.
- اگر برای ثبت جهانی ما یک بُعد فرهنگی هم در نظر بگیریم، بهجز میراث فرهنگی، صنایع دستی هم میتواند واجد ارزش باشد، یعنی شایان توجه باشد. در صحبتهایتان هم جلسه بعدازظهر و هم الان من ندیدم که از صنایع دستی صحبت کنید. صنایع دستی میتواند بهانه خوبی باشد برای اینکه ما مردم و دانشجویان را در بافق از آنها استفاده کنیم، مشارکتشان را جلب کنیم، ضمن اینکه بهعنوان یک کارگاههای زودبازده از نظر اقتصادی بابت همان سیاستهای اقتصادی که فرمودید، میتواند تاثیرات زیادی داشته باشد.
خیلی متشکرم. نکته بهجایی بود، فقط من باید یک توضیح بدهم. ما هیچ وقت صنایع دستی را خارج از میراث نمیبینیم، مخصوصا برای من که 27 سال سابقه دارم و هنرهای سنتی و صنایع دستی و میراث فرهنگی یکی بودند. حالا درست است بعدا یک بخشی از این میرود در ادارهای، ولی به لحاظ مفهومی اینها با هم یکی هستند و اصلا جدا نیستند. به همین خاطر دیدید ما در یزد در کنار مسجد جامع بازارها را گرفتیم، در حوزه ما تملک شده، بعد هم رفتیم مرمت کردیم، بعد هم کامل در اختیار اداره دادیم و گفتیم برای صنایع دستی هر طوری میخواهی، انجام بده؛ اصلا ما اعتقاد داریم که باید حتما انجام شود. بنابراین در این حوزه هر کاری از دستمان میآید، بسیاری از این بازارچههایی که هنرمندان عزیز ما هستند، اصلا من بسیاری از این خانههای تاریخی را در اختیار میگذاریم و میگوییم این یکی از کاربریهای بسیار خوب ما است و خیلی هم با افتخار به آنها میدهیم و بیشتر جاها هم سعی میکنیم پولی از آنها نگیریم، برای اینکه باید جنبه حمایتی داشته باشد. بنابراین نگفتم، منظورم این است که صنایع دستی همان میراث فرهنگی است. انشاءالله بیش از گذشته توجه خواهد شد.
- اولا مردم یزد که خالقان بیهمتای ایجاد و مراقبت و حفاظت از بافت تاریخی یزد بودند و در وهله بعد هم از مدیرانی مثل شما که تلاش کردید یزد به آرزوی دیرینهاش مبنی بر ثبت جهانی برسد. بهعنوان مدیر عامل انجمن دوستداران و حافظان ؟؟؟ تنها انجمن مشاوره یونسکو در ایران، سه تا دغدغه را خدمت حضرتعالی بهعنوان چالش و مدیران شهری که در جلسه حضور دارند، مطرح میکنم. یک دغدغه در خصوص بحث یزد مبنی بر استفاده از ساخت و سازهای مبتنی بر معماری بومی و سنتی و استفاده از مصالح ساختمانی. وقتی این دغدغه از طرف ایکوموس مطرح میشود و برای یونسکو هم خیلی مهم است، قاعدتا ما باید به یک پروتکل، ضوابط، شرایط و شیوهنامههای کاملا مشخص و شفاف در بافت تاریخی برسیم. دیگر ساختمانهایی با بتن هر از چند گاهی در نقاط مختلف شهر از جمله هزیره که الان دوباره این پروژه احداث شده نباشیم و پروژههایی از این قبیل. دغدغه 20 ساله، پروژههای توسعه زیادی در شهر یزد رقم زده، مثل کتابخانه مرکزی یزد، بیمارستان فرخی، توسعه امامزاده جعفر که همه بر اساس توسعه حفاظتمحور و پایدار نبوده است. امیدوارم این درس برای مدیران شهری اتفاق بیفتد که دیگر رقم نخورد و خدا را شکر الان بین شهرداری، شورای شهر و میراث فرهنگی یک وفاق ملی رسیده است. یک دغدغه و چالش دیگر هم که باید عرض کنم، این است که ما در بافت تاریخی، حجم سنگینی از پسماند مدفون شده در قالب پسماند بهداشتی، زباله، زباله تر، ضایعات ساختمانی، ضایعات فلزی است که شهرداری و مدیریت شهری باید به یک تصمیم جامعی برسد و این هم متاثر از اماکنی است که آقای دکتر طالبیان یا مجهول المالکه یا کثیر المالکه یا مالک مشترک دارد یا مالکش رها شده و به خارج از کشور رفته و این مشکل متاسفانه مانده و باید به صورت ملی و استانی حل شود. و نکته آخری هم که خدمت شما عرض میکنم، بحث سرمایهگذاریهای در یزد است. سرمایهگذار خیلی خوب است، ارزشمندی میآید، ولی آنچه که در کنار میراث یزد، یزد را جهانی کرد، میراث ناملموس و فرهنگ عامه است. ما سایه سنگین مهاجرین را در شهر تاریخی یزد داریم، در کنار بحث مجهولالمالک بودن و سرمایهگذاریهای جدیدی که سوداگرانه شده و حجم سنگینی از شهرهای دیگر را وارد یزد کرده، بدون اینکه پیوست فرهنگی و پایدار داشته باشد.
من خیلی سعی میکنم خلاصه بگویم. این دغدغهای که دارید، دغدغه همه ما است راجع به اینکه یواش یواش از مصالح بومی بیشتر استفاده کنیم و داریم فکر میکنیم که چگونه، بهویژه با این سیستمهای نظام مهندسی که باید استانداردهای خودش را رعایت کنیم، داریم این تلاش را میکنیم، ولی تا آن موقع نشود، پروژههایی که میخواهد انجام شود، قرار شد با شورای فنی و اینها، دانه دانه راجع به اینها تصمیم گرفته شود، چون شهر است و شهر را هم نمیشود یکشبه بست، باید حتما در کوتاهمدت یک فکرهایی کرد، ولی در درازمدت این کاری که داری انجام دهی. خوشبختانه پروژههای توسعهای نمیگویم قطع شده، ولی خیلی کم شده و حتما چون یک فرآیند است و به تدریج انشاءالله اینها کنترل خواهد شد. ولی در مورد بافت تاریخی، ما امروز هم با آقای شهردار عزیز صحبت کردیم که ما آمادگی داریم وسیلههای جدید، کوچک که بتواند به سرعت کمک کند به این داستان؛ شما اگر بگویید چه میخواهید، ما این را میبریم در دولت، حتما مجوز برای شما میگیریم، بدون گمرکی، بدون عوارض گمرکی و غیره، شما میتوانید وارد کنید و اصلا این یک تحولی است در سیستم خدماتی که میتواند در بافت تاریخی باشد، چون ماشینهای مخصوص این در دنیا تولید شده، شما به راحتی حداقل اولیه را بگیرید، بعد هم خودتان میتوانید اینجا در کشور تولید کنید، از این جهت هم ما کمک کنیم. حتما بُعد فرهنگی این موضوع خیلی مهم است. آنهایی که در ورثه مانده، ما هم خیلی گرفتاری داریم. حالا قرار شده یک جلسه مشترکی با قضات داشته باشیم، یک راه حقوقی نشان دهند، مثل همین کاری که به شهرداریها اجازه دادند اگر جایی خطرآفرین بود، بالاخره یک کاری انجام دهند. شاید به ما این اجازه را بدهند که آنهایی که دارند داغون میشوند در ورثه، شاید ما مداخله کنیم، انجام دهیم، اگر صاحبش آمد یا آن وجه دولت را بپردازد که شاید هم به نفعش باشد، بعدا دوباره در اختیار خودش میگذاریم. یک راهی ما باید برایش پیدا کنیم، چون مسیر اینجا نیست، مسیر کل کشور است. به دنبالش هستیم که انشاءالله این اتفاق بیفتد.
[1] .اورامان(ههورامان یا Hewraman) نام منطقهای کوهستانی در غرب ایران و شرق عراق است که ساکنان آن به گویش هورامی سخن میگویند.و دارای مناظری بسیار زیبا و بکر می باشد.
[2] .تحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست که بیشتر با نام اختصاری «آییوسیان» (IUCN) شناخته میشود، سازمانی بینالمللی با هدف حفاظت از منابع طبیعی در سراسر کره زمین است.